بررسی بازی Hades 2؛ دنباله موفق یکی از بهترین روگ‌لایک‌ها

در دنیایی که مرگ پایان نیست، بلکه آغازی تازه است، سوپرجاینت گیمز با بازی Hades 2 ما را به سفری تازه در اعماق تاریکی می‌برد. این‌بار اما قهرمان داستان زگریئوس (Zagreus) نیست، بلکه ملینوئه (Melinoë) است، فرزند پرسفونه (Persephone) و هیدیز (Hades)، و خواهر زگریئوس. دختری که از دل سایه‌ها برمی‌خیزد تا با دشمنی روبه‌رو شود که حتی خدایان نیز از نامش می‌ترسند: کرونوس (Chronos)، تایتان زمان.

پس از شکست تایتان‌ها در نبردهای کهن، کرونوس به بند کشیده شد. اما اکنون او بازگشته تا انتقام خود را از فرزندانش، از خدایان المپ، و از جهانی که او را فراموش کرده بگیرد. ملینوئه، با نیروی جادو، سایه و اراده‌ای مصمم، مأموریتی دارد که نه فقط درباره‌ی نجات جهان، بلکه درباره‌ی شناخت خودش است.

هیدیز 2 در نگاه اول همان ساختار آشنا و اعتیادآور نسخه‌ی قبل را دارد، اما در جزئیات همه‌چیز بهتر شده: مبارزات روان‌تر و عمیق‌تر شده‌اند، سیستم جادو و مهارت‌ها تازه طراحی شده، و روایت این‌بار تمرکز بیشتری بر رشد شخصیتی قهرمان و ارتباطش با خدایان دارد. این بازی صرفا دنباله‌ی نسخه‌ی اول نیست؛ بلکه نسخه‌ای کامل‌تر و پخته‌تر است که نشان می‌دهد استودیوی Supergiant Games چطور تجربه‌ی قبلی‌اش را به اثری جاه‌طلب‌تر تبدیل کرده است.

بازی برای PC و Ninteendo Switch 1 و 2 در دسترس است و بررسی ما روی نسخه PC انجام گرفته.

داستان و اسطوره‌شناسی: نبردی علیه زمان (Chronos)

در Hades 2، این‌بار کنترل ملینوئه (Melinoë)، دختر پرسفونه (Persephone) و هیدیز (Hades) را به دست می‌گیریم؛ خواهری که حالا باید جای زگریئوس (Zagreus) را پر کند و بار سنگین خانواده‌ی خود را بر دوش بکشد. برخلاف بازی اول که زگریئوس سعی داشت از دنیای زیرین فرار کند، ملینوئه باید مسیر مخالف را طی کند: او از اعماق دنیای زیرین مسیر خود را آغاز می‌کند تا تا در نهایت به زندان زمان، تارتاروس، برسد تا با دشمنی روبه‌رو شود که هیچ‌کس پیش از او توان مقابله با او را نداشته؛ کرونوس (Chronos)، تایتان زمان.

کرونوس، پدر هیدیز و زئوس، از زندان ازلی خود آزاد شده و دنیای زیرین را در هم شکسته است. او نه‌تنها نظم مرگ و زندگی را نابود کرده، بلکه خانواده‌ی هیدیز را هم اسیر کرده است. در غیاب خدایان المپ، این‌بار ملینوئه است که باید برخیزد، خانواده‌اش را نجات دهد و جلوی نابودی زمان را بگیرد.

ملینوئه تحت آموزش هکاته (Hecate)، الهه‌ی جادو، شب و اسرار، به جادوگری قدرتمند تبدیل شده است. رابطه‌ی میان او و هکاته یکی از نقاط مهم داستان است؛ تعادلی میان شاگرد و استاد، و میان تقدیر و انتخاب. در طول مسیر، چهره‌های آشنای اساطیر یونان هم بازمی‌گردند؛ از نِمِسیس (Nemesis) گرفته تا ادیسه‌ئوس (Odysseus) و چند چهره‌ی تازه که هرکدام دیدگاه خاصی درباره‌ی نبرد میان نسل‌ها دارند.

روایت بازی مثل همیشه در آثار Supergiant Games، لایه‌لایه پیش می‌رود. هر بار که شکست می‌خورید و به نقطه‌ی شروع بازمی‌گردید، دیالوگ‌ها، روابط و حتی سرنوشت برخی شخصیت‌ها تغییر می‌کند. داستان با تکرار شکل می‌گیرد؛ شکست بخشی از مسیر است، نه پایان آن. این طراحی باعث می‌شود هر ران احساس تازگی داشته باشد و بازیکن حس کند واقعاً دارد سرنوشت ملینوئه را رقم می‌زند، نه صرفا تکرار پشت هم یک مرحله.

شخصیت‌ها و روابط: چهره‌های آشنا، چهره‌های تازه

یکی از ستون‌های اصلی موفقیت نسخه‌ی اول هیدیز، شخصیت‌پردازی درخشان و تعاملات زنده بین کاراکترها بود. Hades 2 این میراث را نه‌تنها حفظ کرده، بلکه آن را عمیق‌تر و انسانی‌تر کرده است. در این دنباله، روابط میان خدایان، قهرمانان و حتی دشمنان، پیچیده‌تر و احساسی‌تر از همیشه به تصویر کشیده می‌شود.

در مرکز این جهان، ملینوئه قرار دارد؛ شخصیتی که میان دو جهان گرفتار است؛ وارث سایه‌ها و جادو از مادرش، پرسفونه، و فرزند دنیای مرگ از پدرش، هیدیز. او در مسیرش با چهره‌هایی روبه‌رو می‌شود که هرکدام بخشی از گذشته یا تقدیر او را شکل می‌دهند. هکاته، مربی و راهنمای او، نقشی کلیدی در رشد شخصیتی ملینوئه دارد. گفت‌وگوهای میان این دو، گاهی پر از احترام و گاهی آمیخته به شک و چالش است؛ تقابل نسل‌ها و دیدگاه‌ها درباره‌ی سرنوشت، قدرت و اختیار.

در کنار او، شخصیت‌هایی مثل نِمِسیس (Nemesis)، الهه‌ی انتقام و عدالت، و ادیسه‌ئوس (Odysseus)، قهرمان یونان، حضور دارند. هر یک از آن‌ها در بازی نقش خود را دارند و با پیشرفت بازیکن، روابطشان با ملینوئه تغییر می‌کند. گاهی نصیحت، گاهی چالش و گاهی هم رقابت. این گفت‌وگوها نه‌تنها دنیای بازی را زنده نگه می‌دارند، بلکه با انتخاب‌های کوچک، مسیر روایت را تغییر می‌دهند.

در سوی دیگر، حضور چهره‌های تازه از میان تایتان‌ها و نیروهای تاریکی، جذابیت خاصی به روایت می‌دهد. دشمنان این‌بار صرفاً موانع نیستند؛ هر کدام گذشته و انگیزه‌ای دارند که در طول بازی آشکار می‌شود. حتی کرونوس، تایتان زمان، در لحظاتی از داستان چهره‌ای تراژیک پیدا می‌کند؛ شخصیتی که در پی کنترل سرنوشت، خودش قربانی زمان شده است.

همه‌ی این روابط با طراحی صدا و دوبله‌ی بی‌نقص تقویت شده‌اند. هر خط دیالوگ با حس و وزن گفته می‌شود و لحن شخصیت‌ها دقیقاً با جایگاهشان در جهان بازی هم‌خوانی دارد.

نگاهی عمیق به گیم‌پلی و مبارزات Hades 2

اگر نسخه‌ی اول Hades یک درس استادانه در طراحی اکشن روگ‌لایک بود، Hades 2 همان فرمول را با عمق بیشتر، گزینه‌های گسترده‌تر و مبارزاتی آمیخته با جادو گسترش داده است. بازی ترکیبات بی‌شماری در برابر شما می‌گذارد و شما تصمیم می‌گیرید با چه سلاحی و چه سبک مبارزه‌ای وارد میدان شوید.

Nocturnal Arms: قلب مبارزات

تمام سلاح‌های Hades 2 بخشی از سیستم Nocturnal Arms هستند. این مجموعه شامل شش سلاح اصلی است که هر کدام قابلیت‌ها، سبک حمله و تجربه‌ای منحصر به فرد دارند. هر سلاح دارای Aspectهای مخصوص است؛ نسخه‌های جایگزینی که شکل و رفتار سلاح را تغییر می‌دهند، قدرت‌ها و قابلیت‌های تازه اضافه می‌کنند و حتی ترکیب با بون‌ها و Arcanaها را دگرگون می‌سازند.

1. Witch’s Staff: سلاحی متعادل برای شروع بازی، ترکیبی از ضربات نزدیک و پرتاب انرژی. با انتخاب Aspect مناسب، می‌توان آن را به ابزاری برای حملات منطقه‌ای یا انفجارهای پیوسته تبدیل کرد.
2. Sister Blades: دو خنجر سبک و سریع برای حملات پشت سر هم و جاخالی‌های سریع. این سلاح بیشترین حس سرعت و کنترل را به بازیکن می‌دهد.
3. Moonstone Axe: تبری سنگین با ضربات قدرتمند که می‌تواند چند دشمن را همزمان هدف بگیرد. زمان‌بندی حمله در این سلاح اهمیت زیادی دارد و تجربه‌ای متفاوت نسبت به نسخه اول ارائه می‌کند.
4. Umbral Flames: سلاح جادویی دوربرد که امکان کنترل میدان و آسیب از فاصله امن را فراهم می‌کند.
5. Argent Skull: جمجمه‌های پرتابی که باید بعد از برخورد جمع شوند. استفاده از این سلاح نیازمند استراتژی و مدیریت منابع است و تجربه‌ای تاکتیکی به ران اضافه می‌کند.
6. Xinth (Black Coat): ترکیبی از دفاع و حمله، با قابلیت ضدحمله و Omega Attack (در ادامه به آن می‌پردازیم).

تفاوت اصلی با نسخه اول در این است که سلاح‌ها انعطاف‌پذیری و عمق بیشتری پیدا کرده‌اند و ترکیب آن‌ها با Aspect، Boon و Arcana باعث می‌شود حتی همان سلاحی که قبلا استفاده کرده بودید، در ران‌های بعدی کاملا تجربه متفاوتی بدهد.

Boons: قدرت‌هایی از جانب خدایان

در هر ران، با پیشرفت، خدایان المپ حضورشان را با Boons نشان می‌دهند. بون‌ها قدرت‌های ویژه‌ای از جانب خدایان هستند که به بازیکن کمک می‌کنند سبک مبارزه خود را شکل دهد و تاکتیک‌های تازه‌ای ایجاد کند. هر بون شامل افکت‌های مشخصی است که نحوه‌ی استفاده از سلاح یا توانایی‌های جادویی را تغییر می‌دهد. مثلا با بون زئوس (Boons of Zeus) حملات زنیجره‌ای با همان برق و صاعقه مختص زئوس را خواهید داشت یا بون آفرودیت (Boons of Aphrodite) باعث می‌شود حملات شما دمیج بیشتری داشته باشد و هم در مقابل حریف دمیج بیشتری بخورد.

برخی بون‌ها قابلیت ترکیب دارند (Duo Boon) که وقتی با یکدیگر فعال شوند، اثرات جدید و غیرمنتظره‌ای ایجاد می‌کنند و استراتژی بازی را به‌کل تغییر می‌دهند. این سیستم در Hades 2 نسبت به نسخه اول بسیار گسترده‌تر و تأثیرگذارتر شده است، به‌طوری که تصمیم‌های بازیکن در انتخاب بون‌ها، عملاً سبک مبارزه او را می‌سازد.

Arcana؛ تزریق جادو به مبارزات

Arcana کارت‌هایی جادویی هستند که با مصرف منابع فعال می‌شوند و مزایای متفاوتی ارائه می‌دهند. این سیستم عمق استراتژیک بالایی به بازی اضافه می‌کند و امکان شخصی‌سازی دقیق سبک مبارزه را فراهم می‌کند از جمله:

• افزایش سرعت شارژ حملات Omega
• احیای مجدد بعد از شکست
• تقویت بون‌های Epic یا نادر
• بهبود حرکت و Sprint

با Arcana می‌توان ترکیب‌های منحصربه‌فردی برای هر سلاح ایجاد کرد. برای مثال، ترکیب کارت‌هایی که روی سرعت حمله و جاخالی تمرکز دارند، مناسب Sister Blades است، اما کارت‌هایی که دفاع و شارژ حمله را تقویت می‌کنند، برای Moonstone Axe منطقی‌تر هستند.

Omega Attack: ضربات نهایی و تاکتیکی

اُمگا اتک حمله‌ای شارژ شده است که بسته به سلاح، اثرات متفاوت و تخریب گسترده دارد و استفاده‌ی به‌موقع از آن تفاوت بین پیروزی و شکست را رقم می‌زند و مدیریت نوار مخصوص این حملات از چالش‌های اصلی بازی است.

حرکت و ریتم نبرد

سیستم حرکت در هیدیز 2 شامل Dash و Sprint است. دَش جهش کوتاه و سریع برای جاخالی است، و اِسپرینت حرکت مداوم برای کنترل بهتر میدان در محیط‌های باز. دشمنان نیز الگوهای حمله مخصوص خود را دارند و باید یاد بگیرید در چه لحظه‌ای حمله کنید، جاخالی دهید یا دفاع کنید. این سیستم باعث می‌شود هیچ دو نبردی مشابه هم نباشند و هر ران حس تازه و چالش‌برانگیزی داشته باشد.

تفاوت با نسخه اول

سوپرجاینت گیمز با تغییراتی که در گیم‌پلی هیدیز 2 گنجانده، باعث شده حتی بازیکنانی که نسخه اول را کامل تجربه کرده‌اند، در Hades 2 چیز جدید و متنوعی را تجربه کنند برخی از تفاوت های کلیدی Hades 1 و Hades 2:

• عمق و انعطاف بیشتر سلاح‌ها: Aspectها، ترکیب با Boonها و Arcana، تنوع تاکتیکی بیشتری ایجاد می‌کند.
• حرکت روان‌تر: سیستم Dash/Sprint بهبود یافته و استفاده از آن در میدان‌های باز راحت‌تر شده است.
• Omega Attack تاکتیکی‌تر: ضربات شارژ شده بزرگ‌تر و اثرگذارتر شده‌اند.
• سیستم Boon گسترده‌تر: انتخاب‌های تاکتیکی و استراتژیک افزایش یافته و Duo Boonها تأثیر بیشتری دارند.

مسیرها و مراحل بازی Hades 2؛ از اعماق تاریکی تا قله‌ی خدایان

سوپرجاینت گیمز این‌بار نشان داده که طراحی مرحله فقط مربوط به مبارزه نیست، بلکه با روایت بازی گره خورده است؛ هر محیط داستان خودش را تعریف می‌کند و هر باس‌فایت، مرحله‌ای از رشد شخصیتی ملینوئه است. نتیجه، جهانی است که با هر بازگشت، کمی آشناتر و در عین حال ترسناک‌تر به نظر می‌رسد، دنیایی که هم زیباست، هم بی‌رحم، و همیشه چیز تازه‌ای برای کشف دارد. مسیر ملینوئه در هیدیز 2، از اعماق دنیای زیرین آغاز می‌شود و تا بلندترین نقطه‌ی کوه المپ ادامه دارد؛ سفری که در هر بخش آن، طراحی محیط، دشمنان و حتی ریتم مبارزه کاملا تغییر می‌کند. 

مسیر دنیای زیرین (Underworld Route): در دل تاریکی و مبارزه با زمان

ماجراجویی ملینوئه از Erebus شروع می‌شود؛ شبکه‌ای از تونل‌های تیره که اولین درس بازی را به شما یاد می‌دهد: در Hades II، هیچ نبردی ساده نیست. اینجا دشمنان کم‌جان‌اند اما چالش‌برانگیز، و هر بخش، فرصتی است برای یاد گرفتن ریتم مبارزه و مکانیک‌های جدیدی مثل اسپرینت. در پایان این بخش، با هکاته (Hecate) روبه‌رو می‌شوید؛ استاد ملینوئه و اولین باس بازی. نبرد با او چیزی فراتر از یک مبارزه است، مثل آزمونی برای اثبات شایستگی شاگرد در برابر معلم.

با عبور از Erebus، بازی ناگهان تغییر رنگ می‌دهد. در Oceanus، جریان‌ها و امواج جای تاریکی را می‌گیرند؛ همه‌چیز آبی و نورانی است، اما در اعماق این دریا، هیولاهایی کمین کرده‌اند که به‌محض حرکت، از دل امواج سراغ شما می‌آیند. باس این منطقه، سیلا (Scylla) و گروه سیرن‌هایش، یکی از به‌یادماندنی‌ترین مبارزات بازی را رقم می‌زند؛ نبردی پر از نور و موسیقی.

سومین منطقه، Fields of Mourning، حال‌و‌هوایی کاملا متفاوت دارد. جایی آرام، پوشیده از مه و پر از ارواحی که هنوز در مرز میان زندگی و فراموشی سرگردان‌اند. این مرحله بیش از آنکه روی سرعت تأکید کند، روی حس غم و سکوت کار می‌کند. باس این منطقه، سبروس (Cerberus)، همان سگ سه‌سر معروف دنیای زیرین است که باشکست او مسیر شما به سمت مرحله نهایی باز می‌شود.

در نهایت، به Tartarus می‌رسید؛ زندان زمان. دیوارهایی از زنجیر، ساعت‌هایی که به عقب می‌چرخند، و دشمنانی که انگار در چرخه‌ای بی‌پایان تکرار می‌شوند. اینجا محل رویارویی با کرونوس (Chronos) است؛ باس نهایی مسیر زیرین و تایتان زمان.

مسیر سطح (Surface Route): پیش به سوی المپ

وقتی ملینوئه به‌اندازه کافی پیش برود، مسیر جدیدی روی سطح زمین باز می‌شود؛ Surface Route. برخلاف فضای تاریک دنیای زیرین، این مسیر در نور، رنگ و زندگی غرق شده؛ اما این روشنایی، بهایی سنگین دارد.

اولین مقصد، City of Ephyra، شهری متروک اما باشکوه است؛ دشمنان در اینجا سرعت و هوش بیشتری دارند و باس این منطقه، پولیفیموس (Polyphemus)، غول یک‌چشم افسانه‌ای است که با هر حرکتش زمین می‌لرزد. مبارزه با او یکی از سنگین‌ترین نبردهای بازی است، بدون لحظه‌ای استراحت.

در ادامه، وارد Rift of Thessaly می‌شوید؛ سرزمینی میان آسمان و دریا، با زمین‌هایی که مدام جابه‌جا می‌شود و تغییر شکل می‌دهند. این منطقه آزمایش واقعی برای مهارت‌های حرکتی است؛ Dash و Sprint در اینجا اهمیت مرگ و زندگی دارند. باس این مرحله اریس (Eris)، الهه‌ی آشوب است؛ موجودی که میدان نبرد را به هم می‌ریزد و اجازه نمی‌دهد حتی چند ثانیه در یک نقطه بایستید.

در پایان مسیر سطح، به Mount Olympus می‌رسید؛ ستون‌های مرمر، نور طلایی و ابرهایی که روی زمین سایه انداخته‌اند. در این مرحله با پرومتیئوس (Prometheus) و سپس تایفون (Typhon) روبه‌رو می‌شوید؛ دو مبارزه‌ی پشت سر هم که هر کدام اوج قدرت و صبر بازیکن را به چالش می‌کشند. اینجا دیگر خبری از فرار نیست، فقط صعود.

موسیقی، صداگذاری و اتمسفر

اگر دنیای Hades 2 را به یک موجود زنده تشبیه کنیم، بدون شک موسیقی و صداگذاری آن ضربان قلبش است. از همان لحظه‌ای که بازی آغاز می‌شود، پیش از آنکه حتی نخستین دشمن را ببینید، موسیقی دارن کرب (Darren Korb) با ریف‌های سنگین گیتار و سازهای سنتی یونانی به شما می‌فهماند که قرار است وارد جهانی شوید که در مرز میان اسطوره و تراژدی نفس می‌کشد.

موسیقی در هماهنگی کامل با لحظه‌به‌لحظه‌ی گیم‌پلی است؛ وقتی وارد مبارزه می‌شوید، ضرباهنگ بالا می‌رود، اما در لحظه‌ی پیروزی یا شکست، نغمه‌ها با ظرافتی خاص فروکش می‌کنند تا به شما فرصتی برای تنفس بدهند. این طراحی پویا باعث می‌شود هر نبرد نه‌فقط از نظر بصری، بلکه از نظر احساسی نیز تأثیرگذار باشد.

صداگذاری نیز به همان اندازه دقیق و خیره‌کننده است. هر سلاح، هر ضربه، و حتی هر حرکت کوچک ملینوئه با جزئیاتی شنیده می‌شود که حس فیزیکی مبارزه را به بازیکن منتقل می‌کند. صدای برخورد زنجیرها، وزش باد در تونل‌های تاریک، فریاد دشمنان هنگام نابودی، همه چیز با دقت تمام مهندسی شده تا غرق شدن در دنیای بازی را کامل کند. صدای بازی نه‌تنها واقع‌گرایانه است، بلکه گاهی نقش روایی دارد: نجواهای خفیف در گوشه‌ی صحنه یا پژواک صداها در اعماق زیرزمین، حس رازآلودی به فضا می‌دهد که در نسخه‌ی اول کمتر دیده می‌شد.

اما نقطه‌ی اوج صداگذاری، پرفورمنس صداپیشگان است. شخصیت ملینوئه با صدایی آرام، مصمم و گاه لرزان اجرا شده است؛ صدایی که در عین قدرت، نشانه‌هایی از تردید و درد در خود دارد. صدای هکاته، سرد و پرصلابت است، در حالی که خدایان المپ هر یک لحنی منحصربه‌فرد دارند که به‌خوبی غرور و ماهیت متفاوت‌شان را منعکس می‌کند. این تفاوت در صداها باعث می‌شود گفت‌وگوها و تعاملات احساسی‌تر و باورپذیرتر باشند.

همه‌ی این عناصر در کنار هم، اتمسفری خلق کرده‌اند که بی‌اغراق، یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های هیدیز 2 است.

زیبایی در دل تاریکی: بررسی گرافیک و طراحی هیدیز 2

سوپرجاینت گیمز همیشه زبان تصویری خاص خودش را داشته، اما این‌بار تیم هنری فراتر از هر چیزی رفته که در نسخه‌ی اول دیده بودیم. تفاوت مهمی که بلافاصله به چشم می‌آید، افزایش عمق میدان و پویایی محیط‌هاست. در Hades 2، پس‌زمینه‌ها دیگر صرفاً تصویرهای ثابت نیستند. شعله‌ها در باد حرکت می‌کنند، گرد و خاک روی زمین بلند می‌شود، و موجودات ریز در دوردست‌ها پرسه می‌زنند. این جزئیات باعث می‌شود هر اتاق و هر منطقه واقعاً زنده به نظر برسد. حتی در میان نبردهای سریع و پرتنش، چشم شما مدام جزئیات جدیدی کشف می‌کند؛ از نور آتش‌ها روی دیوارها گرفته تا انعکاس خون و جادو روی زمین‌های مرمرین.

طراحی شخصیت‌ها نیز با دقت مثال‌زدنی انجام شده است. ملینوئه ترکیبی از لطافت و قدرت است؛ طراحی او به‌گونه‌ای‌ست که هم چهره‌ای انسانی و آسیب‌پذیر دارد و هم حضوری فرازمینی. حرکاتش در مبارزه، با انیمیشن‌هایی نرم و روان همراه است. چهره‌های آشنا مانند هکاته یا هرمس نیز با طراحی تازه‌ای بازگشته‌اند که در عین حفظ هویت قدیمی‌شان، مدرن‌تر و پرجزئیات‌تر شده‌اند.

اما نقطه‌ی قوت بزرگ‌تر، نورپردازی و استفاده از رنگ‌هاست. نسخه‌ی اول با پالت‌های قرمز و نارنجی دوزخ را تعریف می‌کرد؛ اما Hades 2 از طیف گسترده‌تری استفاده می‌کند، ترکیبی از آبی، سبز، طلایی و ارغوانی‌های تیره.

انیمیشن‌ها هم به‌شکلی چشمگیر پیشرفت کرده‌اند. هر حمله‌ی ملینوئه با جلوه‌های جادویی همراه است که قدرت را نه‌فقط نشان می‌دهند، بلکه احساس می‌کنید. حرکات دشمنان و باس‌ها طراحی سینمایی‌تری دارند و دوربین نرم‌تر از همیشه بین صحنه‌ها حرکت می‌کند تا هیجان نبرد حفظ شود.

تمام این پیشرفت‌ها در کنار استایل نقاشی‌مانند خاص هیدیز، باعث شده Hades 2 یکی از زیباترین بازی‌های دوبعدی/سه‌بعدی ترکیبی نسل جدید باشد، تجربه‌ای که حتی اگر یک ثانیه هم نجنگید، باز هم فقط با نگاه کردن به آن، می‌توانید از دیدن جزئیات، رنگ‌ها و طراحی حیرت‌انگیزش لذت ببرید.